ديگر امروز نبود
ديروز بود..
هميشه ديروز بود ..
و حالا ديروز است
و من ديگر فکر نمي کنم
ديگر فکر نمي کنم ..
من ديروز را مي بينم
من با او راه مي روم
با او ناهار مي خورم
و با او تنهاي تنها مي مانم ..
او کم است ..
او کم است ..
او براي امروز من حسابي کم است ..